اصول حسابداری، چارچوبی از قوانین و مقررات کلی هستند که حسابداران در تمام مراحل کار خود باید آنها را رعایت کنند. این اصول، شرایطی را فراهم میکنند تا حسابداران بتوانند رویدادها و معاملات مالی را به شکلی دقیق، عادلانه و یکپارچه ثبت، دستهبندی، ارزشگذاری و گزارش کنند.
به طور کلی 4 اصل اصول حسابداری، تصویر دقیقی از وضعیت مالی مجموعه ترسیم میشود. علاوه بر این، محاسبه و تعیین سود سازمان نیز بر پایه همین اصول انجام میگیرد. لازم به ذکر است که چارچوب اصلی حسابداری ابتدا بر پایه مفروضات شکل میگیرد و سپس با استفاده از اصول، جنبه عملیاتی پیدا میکند. به عبارتی، اصول حسابداری نسبت به مفروضات، کاربردیتر و اجراییتر هستند.
نرمافزار حسابداری سپیدار همکاران سیستم با چهار بسته تخصصی تولیدی، خدماتی، بازرگانی و پیمانکاری، طراحی شده تا متناسب با نیازهای شرکتهای کوچک و متوسط باشد. از مزایای این نرم افزار میتوان به کاربرد آسان، مدیریت بهتر فرایندهای مالی و ثبت و گزارش گیری دقیق اشاره کرد. شما میتوانید این نرم افزار کاربردی را از طریق بهترین نماینده فروش سپیدار، ناربن، خریداری کنید.
۸ اصل حسابداری [آپدیت ۱۴۰۴]
اصل درآمد (Revenue principle)؛ نگاهی عمیق به اصول حسابداری
اصل درآمد یکی از پایهایترین ۸ اصل اصول حسابداری است. درآمد تنها زمانی باید در دفاتر حسابداری ثبت شود که واقعاً به دست آمده باشد، نه پیش از آن. به بیان دیگر، برای شناسایی درآمد باید اطمینان حاصل شود که مبلغ آن قابل اندازهگیری بوده و اطلاعات مربوط به آن نیز قابل اتکا باشد.
بر اساس اصل تحقق درآمد در اصول حسابداری، ثبت درآمد به دریافت وجه نقد وابسته نیست. بلکه ثبت، در لحظهای انجام میشود که درآمد به صورت واقعی به دست آمده باشد، حتی اگر پول آن در آینده دریافت شود. برای شناسایی درآمد، باید سه ویژگی کلیدی رعایت شود:
- قابل اندازهگیری بودن
- مرتبط بودن با رویداد مالی
- قابل اعتماد بودن اطلاعات
برای ثبت درآمد باید شرایط زیر وجود داشته باشد:
- امکان وصول درآمد به شکلی معقول و قابل اطمینان وجود داشته باشد.
- تمامی فعالیتها و عملیات مرتبط با کسب درآمد به طور کامل انجام شده باشند.
- مبلغ درآمد به شکلی مطمئن و معقول قابل اندازهگیری باشد.
پنج روش متداول شناسایی درآمد؛ از فروش تا درصد پیشرفت کار
مشخص کردن زمان درست ثبت درآمد و نحوه حساب کردن آن به معنای شناسایی درآمد است. به طور کلی پنج روش اصلی برای شناسایی درآمد وجود دارد که شامل روش فروش، وصول، اقساطی، تکمیل کار و درصد تکمیل کار است. هر کدام از روشها ذکر شده با توجه به شرایط، کاربرد دارند. برای مثال، روش فروش زمانی کاربرد دارد که درآمد دقیقاً در زمان فروش کالا یا خدمات شناسایی شده باشد.
اصل بهای تمامشده (Cost principle)؛ منعکسکردن داراییها به میزان بهای تمامشده
اصل بهای تمام شده یکی دیگر از ۸ اصل اصول حسابداری است. بر اساس این اصل داراییها، بدهیها و حقوق صاحبان سهام باید بر اساس قیمت خرید یا فروش آنها در تاریخ وقوع رویداد ثبت شوند. منظور از بهای تمام شده هر دارایی، ارزش نقدی است که در زمان تحصیل آن پرداخت شده است.
همچنین بدهیها بر اساس مبلغ نقدی جاری که بابت آن متعهد شدهاند، اندازهگیری و ثبت میشوند. در مواردی که دارایی از طریق مبادلات غیرنقدی به دست آید، ارزش منصفانه آن دارایی برابر با ارزش بازار مشابه آن در زمان انتقال مالکیت است. بهای تمام شده به عنوان یکی از اصول حسابداری مزایا و معایبی دارد که در ادامه به بررسی آنها میپردازیم.
مزایای اصل بهای تمام شده شامل موارد زیر است:
- ثبت و گزارشگیری آسان و ساده
- مورد قبول بودن برای سازمانهای مالیاتی و ناظران مالی
- کاهش احتمال بروز خطا و تقلب در فرآیندهای حسابداری
اما این اصل معایبی هم دارد، که در ادامه آمده است:
- عدم انعکاس تغییرات قیمت داراییها و بدهیها در طول زمان
- نادیده گرفتن قابلیت استفاده و کاربرد داراییها و بدهیها در بازار
- عدم نشان دادن سود یا زیان حاصل از فروش داراییها و بدهیها در صورت وقوع این اتفا
معایب و مزایای استفاده از بهای تمامشده تاریخی
بهای تمام شده تاریخی یا Historical Cost Accounting، یکی از روشهای حسابداری صنعتی برای محاسبه هزینههاست. از مزایای این روش میتوان به سادگی کاربرد، قابلیت تایید اطلاعات مالی، کاهش دخالت نظر شخصی در تهیه گزارشها و ارائه اطلاعات مالی بدون توجه به نوسانات بازار اشاره کرد.
با این حال، این روش محدودیتها و معایبی نیز دارد. بهای تمام شده نمیتواند ارزش واقعی داراییها را به طور کامل نشان دهد و اثرات تورم را در ارزیابی آنها لحاظ نمیکند. به عنوان مثال، اگر قیمت یک دارایی در بازار افزایش پیدا کند، این تغییر در گزارشهای مالی منعکس نخواهد شد. بنابراین، استفاده از بهای تمام شده تاریخی ممکن است منجر به خطا در برآورد ارزش داراییها شود.
اصل تطابق هزینه (Expense principle)؛ چگونه هزینههای دورهای را شناسایی کنیم؟
اصل تطابق هزینه ها با درآمد سومین از 8 اصل اصول حسابداری است. این اصل بر ضرورت تطبیق هزینهها با درآمدهای مربوط به همان دوره تأکید دارد. یعنی هزینههایی که برای کسب درآمد صرف شدهاند، باید دقیقاً در همان دورهای شناسایی شوند که درآمد آنها به ثبت رسیده است.
به بیان سادهتر، هر هزینهای باید همزمان با درآمدی که به تحقق آن کمک کرده، در همان دوره مالی در گزارشها آورده شود. بر اساس این اصل، نمیتوان شناسایی هزینهها را به دورههای بعدی موکول کرد؛ بهویژه زمانی که درآمد مرتبط با آنها پیشتر در دورهای قبلی ثبت شده است.
رعایت اصل تطابق هزینه به عنوان یکی از اصول حسابداری، کمک میکند تا:
- سود و زیان واقعی یک کسبوکار در هر دوره مالی بهدرستی نشان داده شود.
- امکان تحلیل و ارزیابی دقیق عملکرد مالی مجموعه فراهم شود.
- برنامهریزی مالی، کنترل بودجه و مدیریت هزینهها آسانتر انجام گیرد.
- صورتهای مالی دورههای مختلف بهصورت معنادار و قابل مقایسه بررسی شوند.
برای درک بهتر اصل هزینه، به مثال زیر توجه کنید:
فرض کنید یک شرکت در این ماه کالاهایی به ارزش ۱۰۰ هزار دلار میخرد، اما این کالاها را در ماه آینده به قیمت ۱۵۰ هزار دلار میفروشد.
طبق اصل هزینه در حسابداری، این ۱۰۰ هزار دلار هزینه خرید کالا نباید در همین ماه ثبت شود، چون هنوز درآمدی از آن حاصل نشده است. این هزینه باید زمانی ثبت شود که کالاها فروخته شده و درآمدشان (یعنی ۱۵۰ هزار دلار) بهدست آمده است؛ یعنی در ماه آینده.
در نهایت اگر هزینه را زودتر از درآمد ثبت کنیم، سود واقعی آن دوره بهدرستی نشان داده نمیشود و اطلاعات مالی شرکت دقت لازم را نخواهد داشت.
ارتباط مستقیم علت و معلولی بین درآمد و هزینه در اصل مقابله
برخی هزینهها بهطور مستقیم با درآمدهای شناساییشده در یک دوره مالی مرتبط هستند. به همین دلیل، همزمان با به دست آمدن درآمد، این نوع هزینهها نیز بهعنوان هزینه دوره شناسایی میشوند. چراکه رابطه علت و معلولی بین آنها وجود دارد. برای مثال میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- کمیسیون یا حقالزحمه نماینده فروش
- هزینه بستهبندی کالا
- بهای تمامشده کالای فروشرفته
- هزینه حمل و تحویل سفارشها
این هزینهها مستقیماً برای ایجاد درآمد مصرف شدهاند، بنابراین این هزینهها باید در همان دورهای ثبت شوند که درآمدشان شناسایی شده است.
تخصیص منطقی و سیستماتیک در اصل تطابق در حسابداری
اگر یک دارایی برای چند دوره مالی استفاده شود و ارتباط مستقیم بین هزینه اون دارایی و درآمد خاصی وجود نداشته باشد، باید هزینهاش بین چند دوره تقسیم شود. یعنی از آنجایی که این دارایی در چند دوره سود ایجاد میکند، نمیشود همه هزینهاش را در یک دوره ثبت کرد. باید این هزینه را به شکل منطقی، منظم و قابل پیشبینی بین دورهها تقسیم کرد. مثالهایی از این نوع هزینهها:
- استهلاک داراییهای ثابت
- بهره وامهای بلندمدت
- هزینه اجاره
- هزینه بیمه
ارتباط مستقیم علت و معلولی بین درآمد و هزینه در اصل مقابله
برخی هزینهها ارتباط مستقیم و علت و معلولی با درآمد دوره مالی دارند. بنابراین، همزمان با شناسایی درآمد، داراییهای مصرف شده هم بهعنوان هزینه ثبت میشوند. برای مثال:
- حق بازاریابی نماینده فروش
- هزینه بستهبندی
- بهای تمام شده کالای فروش رفته
- هزینه حمل و تحویل کالا
اصل تطابق درآمد و هزینه و شناخت بلادرنگ ( تسریع در شناخت)
اگر هزینهای بهطور مستقیم با درآمدی مرتبط نبوده و منافع اقتصادی آن تنها مربوط به همان دوره مالی باشد، باید کل هزینه در همان دوره ثبت شود. به عبارت دیگر، وقتی هزینه مربوط به درآمد یک دوره مشخص باشد ولی سودآوری آینده نداشته باشد، آن هزینه فوراً به عنوان هزینه دوره ثبت میشود. مثالها:
- حقوق مدیران و کارکنان اداری
- هزینههای مربوط به دعاوی حقوقی
هزینه بدون منافع جاری و آتی (زیان) با اصل تطابق
اگر نتوان هزینهای را به دوره یا دورههای خاصی نسبت داد و از آن هزینه انتظار هیچ سود اقتصادی در زمان حال یا آینده وجود نداشته باشد، باید این هزینه خاص به عنوان زیان دوره جاری ثبت شده و از درآمد همان دوره کسر شود. مثالهایی از این نوع هزینهها عبارتند از:
- جرایم پرداختی
- خسارات وارده به داراییها در اثر حوادث غیرمترقبه
برای کسب اطلاعات بیشتر درباره نکات مالیاتی مرتبط با اصل تطابق حسابداری، مطالعه مواد ۱۴۷ و ۱۴۸ قانون مالیاتهای مستقیم توصیه میشود.
اصل عینیت (Objectivity principle)؛ کلیدی برای ایجاد شفافیت در حسابداری
اصل عینیت یکی از مهمترین اصول حسابداری است. این اصل کمک میکند تا حسابداران اطلاعات مالی را دقیق و بیطرفانه گزارش کنند. بر اساس اصل عینیت (Objectivity Principle)، حسابداران باید فقط از دادههای واقعی و قابل اندازهگیری استفاده کرده و از دادههای ذهنی یا حدسی دوری کنند.
- اصل عینیت یعنی اطلاعات حسابداری باید بر اساس مدارک و مستندات معتبر ثبت شوند.
- با رعایت اصل عینیت، اطلاعات مالی دقیق، قابل اعتماد و قابل مقایسه خواهند بود.
اصل افشای کامل (Full Disclosure Principle)
اصل افشای کامل یکی دیگر از اصول حسابداری است. این اصل در حسابداری یعنی تمام رویدادها و اطلاعات مالی مهم یک واحد تجاری باید به طور کامل و شفاف گزارش شوند. هدف از این اصل، کمک به تصمیمگیری آگاهانه کاربران گزارشهای مالی است. همچنین این اطلاعات میتواند در متن صورتهای مالی یا در یادداشتهای توضیحی ارائه شود.
به طور کلی باید توجه داشته باشید که اصل افشا به این معنا نیست که همه چیز باید گزارش شود. در افشای اطلاعات، توجه به دو نکته مهم است:
- هزینه تهیه و ارائه اطلاعات
- مربوط بودن اطلاعات به تصمیمگیری
همچنین، بین اصل افشا و اجتناب مالیاتی رابطه مستقیمی وجود دارد. هرچه اطلاعات داخلی دقیقتر و افشا کاملتر باشد، امکان اجتناب از مالیات نیز بیشتر میشود.
اصل تفکیک شخصیت؛ اساسیترین مفروض حسابداری
اصل تفکیک شخصیت یا Separate Entity Assumption، یکی از پایههای اصول حسابداری است. بر اساس این اصل، واحد اقتصادی از مالک یا مالکان و سایر مؤسسات جدا در نظر گرفته میشود. تفکیک شخصیت، باعث میشود که کسبوکار شخصیت حقوقی مستقلی داشته باشد. به این ترتیب به عنوان یک شخصیت حقوقی مستقل میتوان دارایی، بدهی، درآمد و هزینههای خاص کسب و کار را ثبت کرد.
طبق اصل تفکیک شخصیت، بدهیها و مطالبات شخصی مالک، ربطی به حسابهای واحد تجاری نداشته و در آن ثبت نمیشود. برای مثال، اگر یک فرد هم فروشگاه مواد غذایی دارد و هم یک تعمیرگاه، هرکدام باید جداگانه بهعنوان یک واحد تجاری مستقل در نظر گرفته شوند و رویدادهای مالی هر کدام از واحدهای تجاری به طور جداگانه ثبت شوند.
اصل استمرار یا تداوم فعالیت؛ ارائه گزارشهای مالی معتبر در یک دوره زمانی
اصل استمرار یا تداوم فعالیت (Continuity Assumption)، یکی از مفاهیم اساسی در علم حسابداری است. بر اساس این اصل فرض میشود که واحد تجاری در آینده قابل پیشبینی به فعالیت خود ادامه میدهد و قصد یا نیازی به توقف یا انحلال فعالیت نیست. بر اساس این اصل، داراییها و بدهیها به دو دسته دارایی و بدهیهای جاری و بلندمدت تقسیم میشوند. چرا که فرض بر این است که شرکت زمان کافی برای استفاده از داراییها و پرداخت بدهیهایش خواهد داشت.
باید توجه داشته باشید که اصل تداوم فعالیت (استمرار)، به این معنا نیست که واحد تجاری برای همیشه وجود خواهد داشت. بر اساس این فرض واحد تجاری برای آینده قابل پیشبینی، به فعالیت خود ادامه میدهد. اصل استمرار کمک میکند تا:
- داراییها به قیمت تمامشده تاریخی ثبت شوند، نه قیمت فروش فوری.
- تعهدات و بدهیها در بلندمدت قابل بررسی باشند.
- صورتهای مالی دقیق، معتبر و قابلمقایسه بین دورههای مختلف تهیه شود.
اگر تداوم فعالیت زیر سوال برود (مثلاً واحد تجاری در آستانه ورشکستگی یا انحلال باشد)، روش ثبت و ارائه گزارشها باید تغییر کند و اطلاعات به شکل متفاوتی افشا شود.
استفاده از اصول حسابداری برای تداوم بخشهای مختلف یک سازمان
حسابداری یکی از پایههای اصلی مدیریت در هر سازمان است. برای تهیه گزارشهای مالی دقیق، باید از مجموعهای از قواعد مشخص پیروی کرد. این قواعد همان اصول حسابداری هستند. در این مطلب، به بررسی ۸ اصل مهم حسابداری پرداختیم:
۱. اصل تحقق درآمد
۲. اصل بهای تمامشده
۳. اصل هزینه
۴. اصل تطابق
۵. اصل عینیت
۶. اصل افشای کامل
۷. اصل تفکیک شخصیت
۸. اصل تداوم فعالیت
اصول حسابداری، مجموعهای از قواعدی هستند که به مدیران مالی کمک میکنند تا فعالیتهای حسابداری را بهدرستی انجام دهند. این اصول، پایه و راهنمای کار در بخشهای مختلف مالی هر سازمان هستند و رعایت آنها برای تهیه گزارشهای دقیق و قابل اعتماد ضروری است. در نهایت میتوان گفت اصول حسابداری مانند یک راهنمای استاندارد برای مدیران مالی عمل کرده و رعایت آنها در گزارشگری مالی ضروری است.